محل تبلیغات شما

(طنزک عیدانه سال 99)

این قسمت

(دوباره سیزده بدرِ)

همانطور که گفتم،همانشب آنها به خانۀ ما آمدند و فردای آنروزما بچه ها باید به مدرسه میرفتیم؛آنروزبعضی از معلم ها وبعضی از بچه ها نیامده بودند ومی شود گفتتا یکی دوروز بعد از سیزده بدر مدرسه ها تق ولق است ؛ولی ما بچه های درس خون موظف بودیم کهبه مدرسه برویم  ومعلم ها هم بیکار نمیماندند و درسهای قبلی را برای ما دوره می کردند واتفاقاً پیک نوروزی را هم از ماتحویل گرفتند.البته فقط از کلاس ما که 30 نفر بودیم ،فقط 12 نفرآمده بودند و بقیههنوز به مدرسه نیامده بودند. معلم هم نمره به پیک های ما داد که بعضی نمرۀ خوبوبعضی دیگر هم نمرۀ بدی گرفته بودند؛البته من جزو شاگرد متوسط ها بودم ونمره ام بدنشد .

خلاصه که وقتی منوداداشم وخواهرم از مدرسه برگشتیم ،دیدیم مهمانها هنوز خانۀ ما بودند ومنتظر بودندکه ما از مدرسه برگردیم وباتفاق آنها به پارکی برویم وآنها هم سیزده را بدر کنندوماهم قبول کردیم ورفتیم ودوباره سیزده را همراه به آنها بدر کردیم. البته آنهابرای دیر آمدن به دیدو بازدید از فامیل از ما عذر خواهی کردند ومعلوم شد که علتدیر کردشان این بوده که آنها مزرعه دار بودند وآبی که در مزرعۀ آنها جاری بودهجیره بندی است واگر می خواستند آنجا را ول کنند بیایند به تهران سهم آبشان به حدرمی رفت وحتماً محصولات مزرعه اشان یا خراب می شد ویا خشک می شد؛وزحمت چند سالهاشان به حدر می رفت.خلاصه که همۀ خواهر برادرهای پدرم به لطف آنها دو بار به سیزدهبدر رفتند؛ولی در کل به همگی ما خوش گذشت.

(مادرشوهرناقلا وعروس زرنگ)

(مادرشوهر زرنگ وعروس ساده)

(پا را به اندازه گلیم دراز کردن)قسمت دوم

ها ,مدرسه ,بودند ,سیزده ,هم ,بدر ,به مدرسه ,آنها به ,از ما ,سیزده بدر ,نیامده بودند ,قسمت دوباره سیزده

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

clusgasgemi ticretaca آیناز چت,چت ایناز,چت روم plicadelan """صدای گریه بارون""" قلابــ هایی برای نجاتــ راز شاد زیستن روانشناسی موفقیت فروشگاه خرید پیامکی Marie's page thopoburgco