محل تبلیغات شما

(حرف حساب جواب ندارد)

قسمت اول

منوشاهرخ (بچه محله مونومیگم)؛یابهتربگم دوست صمیمی وجون جونیم که ازکلاس اول ابتدائی تا سوم راهنمائی باهم تویهمدرسه وحتی تو یه کلاس درس می خوندیم و روزهای تلخ وشیرینی را پشت سر گذاشته بودیموبه قول معروف(سردو گرم روزگارو چشیده بودیم) . حتماً میگوئید مگه شما چندسالتون که این حرفهارو به زبون می یارید .الآنما حدود 22 سال بیشتر از خدا عمرنگرفتیم ولی تو همین مدت کوتاه چه بلاهائی که سرهردومون نیومده.بماند وبس ؛

یکروز منو شاهرخهمینطور که تو خیابون داشتیم به دنبال کار می گشتیم. یهو شاهرخ چشمش به یه دختر(البتهبه قول خودش)ترگل ور گل افتاد؛البته شاهرخ از اون پسرائی نبود که بی خودی دنبالدخترای مردم بیافته ومدام مزاحمشون بشه.نه اصلاًاز این تیپ آدما نبود .او خیلیخجالتی بود و وقتی که به یه خانمی حال چه دختر وچه پیرزن .باشه براش فرقی نمیکرد اوسریع سرش را پائین می انداخت واز کنارشان زود رد می شد و.وقتی هم علت کارشرا ازش می پرسیدیم میگفت: خانوم بنده خدا بالاخره ناموس کسی دیگر هست ویا طرف مثلخواهرو مادر ما به حساب می یاد .وطرف(خانومها) می یان بیرون که آزادانه به کاراشونبرسن این دلیل نمی شه که پسرا مزاحم اونا می شند و.

ولی نمی دونم اونروزچه اتفاقی افتاد که با دیدن اون دخترحسابی خود شو باخته بود ومی شه گفت دوست ما همبالاخره عاشق شده بود اونم چه جوری (با یه نگاه عاشق شده).وهمان لحظه یه سیخونکیبه من زد وموضوع را به من گفت.

 گفتم :کی یو داری میگی؟!.آهان اونو میگی؟!.ببینمشیطون تو که هیچوقت به دخترا نگاه نمی کردی حالا چی شد؟!.ببینم تو این چند لحظهکه دیدی به این نتیجه رسیدی؟!.تازه تو از کجا فهمیدی دخترنجیب تشریف دارن؟!.

شاهرخ: خب .معلومدیگه ندیدی طرف تا به ما رسید سریع سرشو پائین انداخت.فکر می کنم نیمۀ گمشده امرو پیدا کردم .اونم مثل خودم چشم پاک هست.

 گفتم:پس یهو بگو(با یه نگاه دلموبرد).یااینکه(چشمم دیدو دلم خواست).

شاهرخ:یعنیچی؟!.این چه حرفیه که می زنی .مگه طرف کالاست که من بخوامو سریع برم بخرمشو.خیلی خب بگذریم ازاین موضوع  .حالانری همه جا (جاربزنی)وآبروی مارو ببری که طرف عاشق شده و.آخه توهیچوقت(نخود تودهنت خیس نمی خوره)،آخرش مارو تو دردسرمی اندازی .

 گفتم:ببین می خوای تعقیبش کنیم بفهمیم که خونهاش کجاست؟.

شاهرخ:خب که چیبشه؟!.

گفتم:ای بابا.توچقدرخنگیها.نبادا می خوای بریم آدرس خونه وشماره تلفنشو ازش بگیری؟!.از تو که بعید.آخهمرد مومن تو پیش خودت چی فکر کردی .فکر کردی که با فالودعا بینی می تونی آدرسخونۀ طرفو پیدا کردو.

شاهرخ:آخه شاهین ماروچه به این کارا که دنبال دختر مردم،اونم چی یواشکی مثل جاسوسها تعقیبش کنیم.تازه اگه بفهمه اونوقت بدا به حال ما می شه که!!.تازه اومدیوطرف نامزد ویاحتی شوهر داشته باشه.اونوقت چی؟!.

(مادرشوهرناقلا وعروس زرنگ)

(مادرشوهر زرنگ وعروس ساده)

(پا را به اندازه گلیم دراز کردن)قسمت دوم

تو ,شاهرخ ,یه ,نمی ,چی , گفتم ,عاشق شده ,تو که ,که با ,و وقتی ,به من

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ضــرب الـمــثـل دانلود رایگان فیلم ریاخون John's info موزیک و میگنا مشاوره و روانشناسی Joseph's life پایگاه مقاومت بسیج امام رضا(ع) پزشکی قانونی استان کرمانشاه mekafdilua شرکت تعاونی دهیاران روداب سبزوار