محل تبلیغات شما

زندگی مرموز

فصل دوم

بخش اول

6 سال از آن ماجرا گذشت و آن دو به علت تفاوت دررشته تحصیلی و دانشگاه هایشان در این مدت فقط تماس تلفنی با هم داشتند واکنون کهمدرک فوق لیسانس شان را گرفته وهر کدام در رشته خود مشغول به کار بودند، بعد از مدتها یکدیگر را در کافی شاپی ملاقات نموده اند.

وحید درحالی که داشت می خندید گفت:

و-خب پسر دیگه چه خبر؟.بالاخره ما می تونیم تورو آقا دکتر صدا کنیم یا نه ؟

ح-بالاخره ما هم دکتر شدیم .جراح قلب وعروق.توآخر وکیل شدی؟

و-بععععله.وکیل پایه یک دادگستری شدم.خب تو بادوست دخترت چی کار کردی حمید؟ منظورم سپیده است که تو دانشگاه با هاش دوست شدهبودی!!. از او چه خبر!؟

ح- تو خودت چی؟با اون دختره مکش مرگ ما چیکارکردی؟ شیما رو می گم، آخه گفته بودی دخترِ خیلی پر افاده است!!.بالاخره رابطه اترو باهاش تموم کردی ؟

و-بگو پر افاده ولوس ونُنُرو از خود راضی.خلاصه هر چی بگم کم گفتم.خوب شد خودش شرشو کم کرد،اولش من فکر می کردم کهدختر خوبیه ولی بعدها دیدم که هر بار با یه پسر قرار میذاره،انقدر ناراحت بودم کهاز خوابو خوراک افتاده بودم. انقدر حالم بعد بود که کارم به بیمارستان کشید.

و شروع کرد به سر کشیدن فنجان قهوه اش، وحید همکه مشغول خوردن قهوه بود حمید وقتی با سکوت طولانی مدت او روبرو شد پرسید:

ح-بعد چی شد!؟

و-خب بعدشم با اینکه اونو هر روز تو دانشگاه میدیدم. بالاخره فراموشش کردم. بعدش تو مهلا رو بهم معرفی کردی.

ح-با این که دیگه مشکلی پیدا نکردی؟

و-نه.خدا رو شکر دختر خوبی بود.خیلی معصوم ونجیب.ولی از بخت بد من درسش که تموم شد از دانشگاه رفتو منم هیچ آدرس یا تلفنیازش ندارم.حالا نوبت توئه.تو با سپیده چی کار کردی؟

ح‌-       خب چی بگم از خوبیا و نجابتش که هر چی بگم کمگفتم! واقعاً دختر سر براهو خوبیه.

و-یعنی چی خوبه؟! مگه هنوز باهاش دوستی ؟! واقعاًکه،عجب آدمی هستی .دست هر چی شیطون از پشت بستی ، اون اهل دوست پسر بازینبود.شیطون چی کار کردی؟!مهرۀ مار داری که همرو جذب خودت می کنی؟!به ما هم بگومهرۀ مارو از کجا خریدی ؟

ح-خودت که منو خوب میشناسی، من اهل این حرف هانیستم ،اگه یادت باشه بهت گفته بودم که استاد برای پایین نامه ترم آخرتعیین کرد کهمن و او تو یه گروه باشیم طی این مدت که فقط تو محیط دانشگاه.با هم داشتیم هردوبه اخلاق وروحیات هم دیگه نا خواسته آشنا شدیم.تا اینکه اون درسش تموم شدولیسانسش را گرفت ورفت ، یک ماهی از این موضوع گذشت تا اینکه یه روز مهلا رو توخیابون دیدم حال سپیده رو ازش پرسیدم .

(مادرشوهرناقلا وعروس زرنگ)

(مادرشوهر زرنگ وعروس ساده)

(پا را به اندازه گلیم دراز کردن)قسمت دوم

تو ,چی ,رو ,هم ,؟ ,ح ,هر چی ,چی کار ,چی بگم ,؟ ح ,تو با

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Sherry's page وصف شوق iniran Keisha's style روتن کار معرفی سامانه دانش آموزش سناد مداحی و اشعار جدید - اثنی عشری کسب درآمد از اینترنت | همکاری در فروش شارژ پونک pettheaducyc megamiraf