محل تبلیغات شما

(حرف حساب جواب نداره)

قسمت دوم

گفتم:وای خدا بدادمبرس از دست این .داره منو دیونه میکنه.ببین دوست عزیز برای همین هم گفتم بریمتعقیبش کنیم .بعد اونوقت از در وهمسایه هاش سوأل میکنیم طرف مجرد یا نه؟!.(شیرفهمشدی) یا نه؟!.پس توبیکاری عاشق دختر شدی ؟.پس اول فکرکن بعد حرف بزن.اینهممدت مارو(سرکارگذاشتی)؟!.

شاهرخ:هی اشتباه نکنمن که مثل تونیستم .(یه روزعاشق بشم،یه روزفارغ)خب حالا ما یه غلطی کردیم.برایاولین بار.عاشق شدیم .(خون که نکردیم)!!.کاشکی اصلاً بهت نمی گفتم.چه کاریکردم ها.

بعد ما به تعقیب دختررفتیم وبالاخره خونه اش را پیدا کردیم ومن هم همونطور که قرار کذاشته بودیم بهتحقیقات و.پرداختم ومعلوم شد که دخترهنوز ازدواج نکرده وتصمیمش راهم ندارد.ولیما باز نا امید نشدیم وقرار شد یکروز شاهرخ موضوع را به پدرو مادرش بگوید .اونماگر روش بشود.

یک هفته ای از اینموضوع گذشت وشاهرخ اومد پیشم وبهم گفت.

شاهرخ:شاهین جون دیدیچی شد؟.بالاخره موضوع رو به پردو مادرم گفتم.

گفتم:پس بالاخره(تلسمو شدی).خب حالا چرا داری میلرزی؟!. مگه کارخلافی کردی؟.یا خدائینکرده مگه(قرآن خدا غلط شده).آخه .چیه دعوات کردن؟!.

شاهرخ:نه بابا.فقطکمی.چجوری بگم؟.خیلی خجالت کشیدم تا بتونم حرف دلمو بهشون بگم.

گفتم: اینکه دیگهخجالت نداره.این یه امر طبیعی دیگه.بالاخره هر جوانی دیر یا زود باید ازدواجکنه.حالا مکه چی شده؟!.فقط خدا کنه دختر تو رو با این وضعیتت (بیکاری ،بیپولی)قبولت کنه.

شاهرخ:ای وای برمن.اصلاً فکر این یکی رو نکرده بودم.حالا چی میشه؟!.جواب رد بهم میدن نهاینطور نیست؟!.حالا بذار بریم صحبتشو بکنیم .ببینم می تونم خودمو پیششون جاکنم (بگذار خودمو جا کنم آنوقت ببین چه ها کنم).البته توهم باید بهم کمک کنیوآنروز رفتیم خواستگاری با ما بیای وحسابی ازم تعریف کنی.

گفتم:باشه حالا تااونوقت.(بزک نمیر بهارمی یاد،کُمبزه با خیار می یاد).حالا اومدیو طرف قبول کرداونوقت خرج ومخارج زندگیتو از کجا می یاری؟!.حتماً اونوقت میگی.بابام هست دیگهو.(بخورو بخواب کارمه الله نگه دارمه)و.

دیگه شاهرخ سکوت کردوبه فکرفرو رفت ؛خلاصه شاهرخ خان  ما باتفاقپدرو مادرش وهمچنین من به خواستگاری دختر رفتیم.وبعد از کلی حرفوحدیث(دست از پا درازتربرگشتیم).وپدرومادرش وهمچنین دختر تا وضعیت شاهرخ را فهمیدند.(محل سگ هم بهش نذاشتند) وجواب ردبهش دادندو.به قول معروف(آب پاکی رو رو دستش ریختند).که اول یه کار مناسب باحقوق بالا ،خانه، ماشین بعد هم یه عروسی باشکوه وبعد یه زندگی لوکس مجلل اونم کجا.در بالا شهر تهران و.وآخرش بامزه تر بود که مادردختر بهش گفت:(حرفت مفت، کفشتجفت)و.بعد هم مارو با احترام تمام از خانه اشان دک کردند.

(مادرشوهرناقلا وعروس زرنگ)

(مادرشوهر زرنگ وعروس ساده)

(پا را به اندازه گلیم دراز کردن)قسمت دوم

شاهرخ ,حالا ,گفتم ,یه ,دختر ,رو ,پدرو مادرش ,بعد هم ,خب حالا ,مادرش وهمچنین ,دختر رفتیم

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

"اتحادیه صنف محصولات فرهنگی کرمان" عروس 90 English Studio بلوچكاره (قوم کوچ) pheliloconf asphomawhi معرفی جاذبه های گردشگری آنتالیا gesounlore calffirrace libpverroede