محل تبلیغات شما

(زنگ انشاء)

(این قسمت سوغاتی )

یادم میاد وقتی بچهتر بودم یه معلم آروم ولی کمی سختگیری داشتیم ؛ یکروزمعلم انشاء اومد سرکلاس وبهما گفت: اینبار می خوام یه موضوعی بهتون بدم که شاید خیلی از شماها خبری ازسوغاتشهر خود نداشته باشید واین خیلی مهم که بدانید در شهر خودتان چه سوغاتی هائی ویا چههنرهای دستی ویا حتی گردشگریهای شهرتان کجا هست؟.حتی ممکن مسافرانی که به شهرشما می آیند از این چیزها خبر نداشته باشند واز شما بخواهند در موردش توضیحی بدهید.حال می خواهم بدانم چگونه برای مسافران تعریف ازشهرخودتان می کنید.موضوع ایناست(سوغات وهنرهای شهر خود را توصیف کنید).

البته توی کلاس ما 20نفرشون اهل شهرهای دیگر بودند ومشکلی برای این موضوع نداشتند؛ولی منو 12 نفر دیگهکه اهل تهران بودیم خیلی برامون خیلی سخت بود که بدانیم چه سوغات ویا چه هنرهایدستی در شهرمون وجود داره .پس من دواطلب برای پرسش از معلممان شدم وگفتم:آقااجازه ببخشید ولی تهران که سوغات خاصی نداره؟!.هرچیزی هم که توتهران پیدا میشههمه مال شهرهای اطراف تهران هست!!.ومیشه گفت اصلاً هیچی نداره!!.

معلم:بچه ها برایهمین است که همیشه به شما می گفتم برای اطلاعات تون بیشترکتاب بخوانید وهمینطورچیزی را که نمی دانید درباره اش بیشترتحقیق کنید .

گفتم:آقااجازه.نزدیک خونۀ ما یک کتابخانۀ عمومی بزرگ هست وما هم تمام کتابهای اونجاروخوندیم .از کتاب کودک گرفته تا.کتابهای علمی تخیلی،ورزشی،تاریخی،رمان،آشپزی،فکاهی،کارهای فنی وپزشکی و.زیاد خوندیم ومیشه گفتدرمورد این چیزهائی که گفتین توش پیدا نکردیم.ببخشید حالا چطوری این مطالبروپیدا کنیم.

معلم:بچه ها حتماًچیزی به نام گوگل(google) به گوشتون خورده هر سوالی یا مطلب مهمی کهبنظرتون میرسه می تونید درآن سرج کنید؛ ما که دیگه عصر حجر نیستیم که بخواهیم برایسوالاتمان خونه به خونه ویا حتی شهر به شهر و.بریم تا از این مطالبباخبربشیم!!. پس دیگه هیچ بهانه ای را قبول نمی کنم تمام.

واقعاً مونده بودم کهچی بگم.آخه خانوادۀ من ازدرآمد بالائی برخوردارنبودند که تو خونه مون کامپیوتریالب تاب ویا حتی تبلت وگوشی اندروید داشته باشیم.فوق،فوقش فقط مامان وبابام یهمبایل ساده که فقط میشه باهاش تلفن زد وبس.حتی عکس هم نمیشه گرفت .اونهم برایسرکارشون ازش استفاده می کنند.تازه آنقدر هم پول نداشتیم که به من بدهند تا برایتحقیقاتم بهکافی نت بروم تا مطالب مهم درسی را از آنجا دربیارم.وهمیشه از دوستاممی پرسیدم .ولی حالا موضوع خیلی فرق می کرد واونها بهم گفتند که ما هیچ کمکی بهتنمی کنیم باید تو هم زحمت بکشی اینجوری که نمیشه ما پول خرج کنیمو تو راحت بیائیاز دست رنج ما مفت ،مفت بخوری.خب اگر هم راستش را بخواهید حق با اونا بود.اونا که نباید توئونه بی پولی منو بدهند .بالاخره تصمیم گرفتم که با پول توجیبی که بابام هر روز بهم میداد تا یک هفته ای نخوری کردمو باهاش رفتم کافی نت ومطالب فوق را که معلم ازمون خواسته بود ودربیاورم .تازه بعد از این همه سختیوتحقیق کردن تازه فهمیدم که سوغات تهران به غیر از آب وهوای آلوده .خوراکیهائیمثل(سوهان وکشمش شهریاروانگور وانواع ترشیجات ومرباهای اگون وهمچنین دوغ آبعلی)یافت می شود.اولش که تو گوگل گشتم میگفت که هیچی جز آب وهوای آلوده چیز دیگرینداره و.تازه از گردشگریهاش هم(برج میلاد،میدان آزادی ،زیارتگاه ها) ،(شاه عبدالعظیم،بی بی ذوبیده،بی بی شهربانو، امام زاده صالح،امامزاده پنج تن،امامزادهداوود و.)گرفته همه نوع گردشگری دارد.

خلاصه آنروز زنگانشاء فرا رسیدو بعضی از بچه ها انشاء شان را خواندند؛یکی ازآنها اهل سمنان بودهگفت: درشهرما سوغات فراوان یافت می شود مثل(پستۀ دامغان،محصولات لبنی وکشاورزیوهمچنین صنایع دستی از گلیم ،جاجیم وفرش گرفته تا .)ونانهای محلی مثل(شیرمال،کماچ،بسقیمات،فطیر،گردو،گولاچ و.)هست وگردشگریهاش هم مثل(تیمچۀپهنه،خانه ابراهیم خان،بازارشاهرود،مهدیشهر،شهمیزاد، دامغان وامامزادهایبسیار)دیده می شود.

ییک دیگر از بچه هاکه شمالی بود گفت: سوغات شهر ما ، کلوچه های مختلف مثل کلوچه نارگیلی ، گردوئی وموزی و کوکی و . انواع ترشیجات مثل (زیتون، روغن زیتون، زیتون پروده، زغال اختهو آلوچه و لواشک های میوه ای و داریم و انواع مربا ها (بالنگ، بهارنارنج، شقاقولو.هست و صنایع دستی بسیار داریم و انواع خوراکی ها مثل (برنج و چای محلی و.)گردشگری هایش هم عبارتند از (دریا و جنگل و دریاچه چورت، واشت،شورمت،ارومیه)هست.

یکی دیگه از بچه هاکه اهل کرمان بود گفت: سوغات شهر مون نانهای محلی و محصولات کشاورزی و طبیعیمثل(داروهای گیاهی ، پسته و انواع آجیل ها، کلمپه، زیره، قووتو و صنایع دستی وگردشگری)

یکی دیگر از بچه هاکه اهل یزد بود گفت: سوغات شهر ما هم، شیرینی هائی مثل (قطاب، نقل، باقلوا، اناوعلوز، کیک یزدی و سوهان خانی سوهان آردی و همچنین صنایع دستی و گردشگری)

یکی دیگه از بچه هاکه اهل اصفهان بود گفت: سوغات شهر ما شیرینی هائی مثل(سوهان،گز، کرکی، پولکی ،شیرینی برنجی، برشتوک) وصنایع دیتی وگردشگری(زایدنده رود، منارجنبان، سی و سه پل،چهلستون، نقش جهان، عالی قاپو و.)

خلاصه که هرکسیافتخارات و هنرهاهی خاص شهر خودش را تعریف می کرد و معلم در آخر گفت: بچه ها حالافهمیدید که چرا به شما گفتم که بیشتر کتاب بخوانید و .اینجوری از هنرهای شهرهای ایرانخودمان خبردار خواهیم شد و این باعث افتخارات ما خواهد شد حتی میخواهم از شمابخواهم برای هفته های دیگر انشاهائی درباره (تاریخ شهر یا کان بنویسید) و حتیمی خواهم در هفته های آینده هم انشائی درباره (لهجه و حتی لباس ها و همچنین ضربالمثل ها و داستان ها و افسانه هائی که در گذشته بوده)برایمان بنویسید.

خلاصه که این انشاءها درباره ایران خودمان تمامی نداردو می ترسم این آقای معلم آنقدر به این موضوعهایش ادامه بدهد و بگوید شما باید از کشورهای خارجه هم از تاریخ اش گرفته تا صنایعدستی و گردشگری هایش و همچنین شریرنی و مربا و ترشیجات و غذاهای آنجا هم از ما خبری بخواهد از ما بگیرد.

خدا به داد ما برسدامسال را هم خدا به خیر بگذراند تا ببینیم سال دیگه از دست این معلم خلاص شویم وبس.

البته خوب هست که آدماز همۀ این چیز ها خبر داشته باشد ولی از حدش نگذرد بهتر است.

(مادرشوهرناقلا وعروس زرنگ)

(مادرشوهر زرنگ وعروس ساده)

(پا را به اندازه گلیم دراز کردن)قسمت دوم

ها ,هم ,شهر ,مثل ,سوغات ,بچه ,بچه ها ,از بچه ,صنایع دستی ,گفت سوغات ,بود گفت

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

apmanhoti hyrdplenintem سازنده سرسره های آبی|پارک آبی|سرسره آبی|سرسره تونلی - حلزونی|طراحی وتولیدسرسره آبی Peter's life عشق کار ویکیپدیا nfecelobclim Ellis's style روی خط خدا فروشگاه اینترنتی ساعت مچی هوشمند ارزان