محل تبلیغات شما

(زنگ انشاء)

(این قسمت آلودگی هوا)

اینبار معلممان وقتیآمد به کلاس اول نمره های انشاءهای قبلی را کهنمره های انتیکی بنظرمیرسید را بهمونداد،منهم نمرۀ متوسطی گرفتم ودرکل بد نبود؛اینبار انشاءمان دربارۀ آلودگی هوا بود.چون آندفعه درانشاءام از آلودگی هوا حرفی به میان آورده بودم.حالا همۀ مامجبوربودیم درموردش چیزهائی بنویسیم وباید می نوشتیم که چه کسی مقصر ویا برای جلوگیریشچه اقداماتی باید انجام داد.من با اینکار برای خودمو بقیه دردسر ایجاد کردم.(وای بردهانی که بی موقع بازشود).

خلاصه که منهم بهنوبۀ خودم البته بنظرخودم چیز بدی نبود ولی این نظر معلممان مهم نه من.بنابراینوقتی انشاءام تمام شد نمرۀ بدی بهم داد که روم نمیشه بگم چند شدم.لطفاً شما همازم نپرسید.انشاءام را اینطورشروع کردم .

(به نام خدا)

همینطور که همۀ مامیدانیم آلودگی هوا نه تقصیر شماست ونه تقصیر ما !!.فکر میکنم بیشتر تقصیرخرمشتیرجب باشه.البته آقا رجب فامیل همسایۀ روبروئی مونِ وبه تازگی از دهات خودشون بهتهران اومده.بنده خدا مشت رجب ومیگم،خیلی وقتِ که تصمیم داشتِ زمین کشاورزی اشرا بفروشد وبا پولش یک خونه درشهر(تهران) بخرد وچون مشت رجب پیرشده بود دیگر رمقیبرای کشاورزی نداشت وچون آدم خسیسی هم بوده خودش به تنهائی بروی زمینش کار می کردهوکارگری هم برای کمک برای جمع آوری محصولش نمی گرفته ومیگفت:ای بابا کارگر خرجداره هم صبحانه مفت وهم ساعت 10 یه چیزی برای خوردن می خواد واگرهم کارشان طولبکشد ناهار وعصرونه وحتماً شام هم می خواد.ومنهم اهل این ولخرجیا نیستم تازه اشهم به غیر از اینا ساعتی 1000 تومان می خواهند ازم بِسُلفند .نه اینکه پول زورِمنهم که زیر بار زور نمیرم .

خلاصه که چون مشت رجببچه ای هم نداشت وفقط خودشو زنش بودند خرج چندانی هم نداشتند، و درضمن زنش هم خیلیبی زبون  وترسو بودهیچ وقت از مشت رجب پولیطلب نمی کرد.وخرج خونه هم با مشت رجب بود؛بنده خدا زنش ازآنموقعی که با مشت رجبازدواج کرده یعنی (50 سالی) میشه.فقط 5 دست لباس برای خودش خریده واز غذا هم کهنگوبا اینکه مزرعۀ برنج کاری(شالیزار)داشتند ولی فقط یکبارآنهم به مقدار کمی ازآناستفاده کردند وبقیۀ محصول را با قیمت گزافی به مردم بیچاره می فروخته وزنش همآنقدر نخوری کرده که پوستو استخون شده بود.ولی خود مشت رجب برای سیر کردن شکمخودش به پیش دوستاش می رفتومفت خوری میکرد وحسابی(دلی از عضا در می آورد)وهرروزچاقو،چاقتر می شد.

حالا بگذریم از اینموضوع به ما چه که تو کار اونا دخالت می کنیم.بله داشتم می گفتم که:قبل از اینکهمشت رجب تصمیم بگیره که بیاد شهرحدود یکسالی می شد که هوای تهران به افتخار ورودایشون وهم اینکه به علت دود ماشینها وکارخانه ها و.همینطور زبالها که در بیرونشهر سوزانده می شد وهمچنین قطع درختها وبجای آن ساختن برجها وآپارتمانهای چند طبقهو.همۀ اینها باعث شد که جلوی ورود هوای سالم به کشورمان گرفته شود.

با ورود مشت رجب وزنشوخرش به شهرمون آلودگی تهران 2 برابر شد؛آخه می دونید چرا؟!.چون مشت رجب وخرش برایاینکه پیرو فرتوت بودند از وضع مزاجی بدی هم برخوردار بودند وهمیشه وقتی مشت رجبوخرش چه برای خرید وچه برای تفریح تو شهر می گشتند .البته ببخشید که اینو میگمولی باید گفت دیگه.بله مدام هردویشان از خودشان باد در می کردند وهوای اطرافشانرا حسابی آلوده می کردند وهر کسی که ازبغل دست آنها رد می شد از این هوای آلودهاستشمام میکردو یا بیهوش می شد ویا زود آنجا را ترک می کرد.باز خوبی کاراین بودکه مشت رجب فقط باد در می داد ولی خر نفهمش حسابی خرابکاری میکردواز خودش در تمامشهر تهران آثار باستانی بجا می گذاشت.و وای به روزی که یک بنده خدائی اینخرابکاری را نمی دیدوپاش میرفت روش وبا سروغیره به زمین گرم می خوردو حسابی مجروحمی شد وکارش به بیمارستان می کشید.ودرکل ایندو باعث بیشتر شدن آلودگی هوا شد.

(مادرشوهرناقلا وعروس زرنگ)

(مادرشوهر زرنگ وعروس ساده)

(پا را به اندازه گلیم دراز کردن)قسمت دوم

رجب ,هم ,مشت ,آلودگی ,هوا ,اینکه ,مشت رجب ,آلودگی هوا ,می شد ,در می ,با مشت

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

انواع پروژه فایل اکی 4 شگیم freesimnavi کاخ زمستانی سنت پترزبورگ | شاهکار معماری روسیه fidisgnabhau Kay's page فروش تکی و عمده پوشاک ترک ❤_¸¸_✿سرخ پوشان❤_¸¸_✿ خرید لباس پیراهن بلوز رامپر زنانه دخترانه مجلسی نوزادی 1399 داستانهای من (نویسنده گیتی رسائی)